تو فکر این بودم که یه دفتر خاطرات مجازی داشته باشم.
گاهی اوقات از نوشتن تو دفترم خسته میشم.واسه همین اینجا رو ساختم که توش بنویسم.
امروز روز جالبی نبود.فهمیدم که از خیلی ها خوشم نمیاد و خیلی ها هم از من خوششون نمیاد
گاهی اوقات از نوشتن تو دفترم خسته میشم.واسه همین اینجا رو ساختم که توش بنویسم.
امروز روز جالبی نبود.فهمیدم که از خیلی ها خوشم نمیاد و خیلی ها هم از من خوششون نمیاد
(دلیل جالب نبودنش این نیست که اونا از من خوششون نمیاد دلیلش اینه که نمیتونم جلوی خودم و بگیرم و دلم میخواد زنگ بزنم بهشون و فحش بدم و بگم زنگ زدم که یادآوری کنم کهازت متنفرم و تو یه آدم مزخرفی)
الان دارم آهنگ جدید هیپهاپولوژیست و گوش میدم ( زود باش قضاوتم کن ایرانیِ هایده فن!)
و خب این که اینجا دارم می نویسم یه کم عجیبه ! انگار که دارم با خودم حرف میزنم چون Brooo....W.T.F؟ هیچکسی اینجا نیست.
با کسی زیاد حال نمیکنم بین بچه های دانشگاه.جز یکی دو نفر
بقیه خیلی فیکن یا دورو هستن یا خیلی پسر ندیده ان یا خیلی دختر ندیده. یا به قول نسل جدید پیک می هستند as fucckkk
چند روز پیش یکی از پسرهای دانشگاه به یکی از دخترها یه چیز خیلی بد گفت( از این پسر هم بدم میاد....مردک زن ستیز)
من اگه جای اون دختر بودم جوری جواب پسر رو میدادم که تا آخر عمرش وقتی دختر میبینه جیغ بکشه.
و خب توقع داشتم اون دختر هم همچین جوابی به پسر بی شعور مقابلش بده ولی نه تنها چیزی نگفت بلکه ازش عذرخواهی هم کرد و گفت دعوا برای چی؟ بیا دوست باشیم!
محض رضای خدا ! زنیکه ی بیخود آخه چرا باید در برابر یه پسر انقدر منفعل و با سیاست باشی؟ فقط چون آدم بدی نشی هیچی نمیگی؟
من نمی فهمم اینکه تظاهر کنی چه لذتی داره؟
چرا جرات نداری احساسات واقعیت و به آدم ها نشون بدی؟ مگه قراره همه از هم خوششون بیاد؟
یکی از بچه ها تو پی ویم گفت من از کسی خوشم نیاد انرژی براش نمیذارم تا بفهمه ازش خوشم نمیاد.
این مزخرفات اینستاگرامی چیه؟ انرژی نمیذارم دیگه چه کوفتیه؟ چجوری میتونی پشت سر یکی حرف بزنی بعد تو روش خوب باشی چون نمیخوای واسش انرژی بذاری؟ اگه نمیخواستی انرژی بذاری که پشتش حرف نمیزدی ....
خلاصه که آره الان تو مرحله ای هستم که اینجوریم که ای بابا تو(آدم های اطرافم) هم مزخرفی! دکمه ش و میزنم و بوم!
یهویی به خودم میام میبینم کلا دو نفر دورم موندن و شاید باورت نشه( تویی که داری این و میخونی!) ولی این مرحله. مرحله ی موردعلاقه ی من تو زندگیمه.
اینکه هرچند وقت یه بار این حرکت و میزنم چون قدرت این و دارم آدم ها رو صرف نظر از خاطرات و احساسات و یا نیازی که بهشون دارم خط میزنم.
چون با شخصیتشون حال نمیکنم یا بهم با رفتار هاشون بی احترامی میکنند.
این یه استعداده! این که اینجوری آدم ها رو دکمه شون و بزنی! هر کسی این استعداد و نداره!
حس میکنم اولین نوشته ام خیلی خاله زنکی شد و پر از حس تنفر و خب کتمان نمیکنمش چون گفتم که امروز تو وضعیت جالبی نبودم.
دیدم تو اینستاگرام یه بلاگر خارجی یه مزخرفی گفته بود که من از عشق و احساسات و زمانی که به آدم های زندگیم دادم پشیمون نیستم حتی وقتی اون آدم ها بهم بدی کردن.
این طرز فکر و خودِ جیزِز نداشت....بعد یه مشت بلاگر صورتی پوش سعی دارن خودشون و خیلی گوگول مگول و بخشنده نشون بدن.
شما رو که نمیدونم ولی من وقتی یاد کارایی که واسه آدم های بیخود زندگیم کردم میگم ای بابا عجب خری بودم!
حالا اگه شما جیزِزوارانه زندگی میکنید خوش به حالتون.
همین دیگه خیلی غرغر کردم ولی خالی شدم.
----------
پی نوشت: خودمم هایده فنم
الان دارم آهنگ جدید هیپهاپولوژیست و گوش میدم ( زود باش قضاوتم کن ایرانیِ هایده فن!)
و خب این که اینجا دارم می نویسم یه کم عجیبه ! انگار که دارم با خودم حرف میزنم چون Brooo....W.T.F؟ هیچکسی اینجا نیست.
با کسی زیاد حال نمیکنم بین بچه های دانشگاه.جز یکی دو نفر
بقیه خیلی فیکن یا دورو هستن یا خیلی پسر ندیده ان یا خیلی دختر ندیده. یا به قول نسل جدید پیک می هستند as fucckkk
چند روز پیش یکی از پسرهای دانشگاه به یکی از دخترها یه چیز خیلی بد گفت( از این پسر هم بدم میاد....مردک زن ستیز)
من اگه جای اون دختر بودم جوری جواب پسر رو میدادم که تا آخر عمرش وقتی دختر میبینه جیغ بکشه.
و خب توقع داشتم اون دختر هم همچین جوابی به پسر بی شعور مقابلش بده ولی نه تنها چیزی نگفت بلکه ازش عذرخواهی هم کرد و گفت دعوا برای چی؟ بیا دوست باشیم!
محض رضای خدا ! زنیکه ی بیخود آخه چرا باید در برابر یه پسر انقدر منفعل و با سیاست باشی؟ فقط چون آدم بدی نشی هیچی نمیگی؟
من نمی فهمم اینکه تظاهر کنی چه لذتی داره؟
چرا جرات نداری احساسات واقعیت و به آدم ها نشون بدی؟ مگه قراره همه از هم خوششون بیاد؟
یکی از بچه ها تو پی ویم گفت من از کسی خوشم نیاد انرژی براش نمیذارم تا بفهمه ازش خوشم نمیاد.
این مزخرفات اینستاگرامی چیه؟ انرژی نمیذارم دیگه چه کوفتیه؟ چجوری میتونی پشت سر یکی حرف بزنی بعد تو روش خوب باشی چون نمیخوای واسش انرژی بذاری؟ اگه نمیخواستی انرژی بذاری که پشتش حرف نمیزدی ....
خلاصه که آره الان تو مرحله ای هستم که اینجوریم که ای بابا تو(آدم های اطرافم) هم مزخرفی! دکمه ش و میزنم و بوم!
یهویی به خودم میام میبینم کلا دو نفر دورم موندن و شاید باورت نشه( تویی که داری این و میخونی!) ولی این مرحله. مرحله ی موردعلاقه ی من تو زندگیمه.
اینکه هرچند وقت یه بار این حرکت و میزنم چون قدرت این و دارم آدم ها رو صرف نظر از خاطرات و احساسات و یا نیازی که بهشون دارم خط میزنم.
چون با شخصیتشون حال نمیکنم یا بهم با رفتار هاشون بی احترامی میکنند.
این یه استعداده! این که اینجوری آدم ها رو دکمه شون و بزنی! هر کسی این استعداد و نداره!
حس میکنم اولین نوشته ام خیلی خاله زنکی شد و پر از حس تنفر و خب کتمان نمیکنمش چون گفتم که امروز تو وضعیت جالبی نبودم.
دیدم تو اینستاگرام یه بلاگر خارجی یه مزخرفی گفته بود که من از عشق و احساسات و زمانی که به آدم های زندگیم دادم پشیمون نیستم حتی وقتی اون آدم ها بهم بدی کردن.
این طرز فکر و خودِ جیزِز نداشت....بعد یه مشت بلاگر صورتی پوش سعی دارن خودشون و خیلی گوگول مگول و بخشنده نشون بدن.
شما رو که نمیدونم ولی من وقتی یاد کارایی که واسه آدم های بیخود زندگیم کردم میگم ای بابا عجب خری بودم!
حالا اگه شما جیزِزوارانه زندگی میکنید خوش به حالتون.
همین دیگه خیلی غرغر کردم ولی خالی شدم.
----------
پی نوشت: خودمم هایده فنم
- چهارشنبه ۱۹ دی ۰۳ ۲۰:۲۰ ۳ بازديد
- ۰ ۰
- ۰ نظر